کوشر

– جمله‌ی دوم بسط ویریال برای دفترم جدیدا اهمیت پیدا کرده. یعنی اینکه تعداد آدم‌ها در یک اتاق کوچکتر از چهار در چهار الآن چهار نفره.

– نکته‌ی بدتر اینه که نفر چهارم میره بیرون و سگار می‌کشه… و وقتی برمی‌گرده از بوی گندش زندگی من تباه میشه و سرم درد می‌گیره… لعنت به هر چی سیگار و سیگاریه…چی بهش بگی آخه…

– هر چی فکر می‌کنم می‌بینم در بدن من پدیده‌ی هم‌جوشی رخ می‌ده. مقدار آبی که در مجموع به اشکال مختلف می‌خورم بی برو برگرد از مقداری که دفع می‌کنم کمتره.

– فیزیک پلیمر هم خدایی بعضی جاهاش خیلی سخته… باز خوبه… مدتی بودن احساس می‌کردم هر کاری من دارم الآن به عنوان تحقیق انجام می‌دم رو هر گوسفند دیگه‌ای هم می‌تونه انجام بده.

یک پاسخ to “کوشر”

  1. sedigh Says:

    Fohsh dadan be sigari haie bi molahezaro man jedan paiam!

بیان دیدگاه