یه بار دیگه فهمیدم که موسیقی‌ای که من دوست دارم و بهش گوش می‌کنم٬ مستقل از ژانر٬ موسیقی سیاه و عزاست. موسیقی درد و خستگیه. حالا یا وحشیه یا آروم٬ ولی هر چی هست توش قدم‌های سنگین مرگ و مصیبت هست. مثل زندگی خودم. هر بار به موسیقی‌های مورد علاقه‌ی مردم نگاه می‌کنم٬‌ حتی آدم‌هایی که غم رو می‌فهمن٬ تازه می‌فهمم که چه قدر وضع خرابه. که چه قدر هنوز فاصله هست بین غم و سیاهی مطلق که من توش سیر می‌کنم.

بیان دیدگاه