راضی نیستم از شرایط. اون موقعی که من اومدم این دانشگاه٬ خودم بودم. دست کم توی رشتههای علوم و ریاضی و اینا من بودم. ایرانی نداشت اینجا. بلافاصله بعد از من کم کم بچهها شروع کردن به اومدن. اولش بچههایی اومدن که خوشم میاومد ازشون. بچههای خوبی بودن. یا از لحاظ بچه باحالی آبروداری میکردن یا درسخونی یا هر دو. خلاصه راضی بودم. اما کم کم بعدش آدمهایی اومدن که من دوست ندارم. آدمای اراذل و اوباش و … بعدش هم که دیگه داره کم کم پای بچه حزبُل و اینا باز میشه. این دانشگاه هم داره خز میشه. اصلا من نمیفهمم٬ اگر فرهنگ غرب بده و آمریکا اخه و گوزه٬ اینا برای چی میان اینجا؟ آره آقا جون٬ دقیقا من اینجا رو صاحابم٬ حق آب و گل دارم. اون موقع که ما اومدیم هیچ کی نبود و ما نشون دادیم بچه باحال ایرانی یعنی چی. حالا اینا که دارن میان من زورم میاد٬ حسم منطق نداره٬ با حق آزادی عقیده سازگاری نداره٬ شاخ و شونه کشیدن بیجاس٬ هیچ فایدهای هم نداره. اما هنوزم میگم که اینا بیخود کردن اومدن اینجا. چهرهی بچه ایرانی باید همونی بمونه که بنده درست کردم٬ نبینم رد شین از این اطراف!
بیان دیدگاه