کوشر

– برای اولین بار در غربت٬ شام امشب از غذاهای خسته است: که‌که‌ سبزی.

– یک وقت‌هایی دو نفر آدم را به صورت یک زوج می‌بینی٬ یک از یک آدم‌های گندتر و نکبت‌تر. اما خوب و خوش با هم هستند و گویا راحت هم هستند. بعد به خودت نگاه می‌کنی… نمی‌دانی از آن‌ها هم گندتر و نکبت‌تر هستی٬ یا به اندازه‌ی کافی گند و نکبت نیستی.

– «هر چه کنی بکن٬ مکن!»

– «I gave her the truth, gave her the proof, I gave her everything…»

بیان دیدگاه