– باراک حسین اوباما را باید به خاطر اینکه کمی با بوش متفاوت است تشویق کرد٬ اما دادن جایزهی صلح نوبل به او ریدن به صلح است٬ و ریدن به نوبل است٬ ریدن به تمام آدمهای دیگری است که جانشان را برای صلح گذاشتهاند٬ و ریدن به تمام سمبلهای نیک دنیاست. البته بعد از اینکه فهمیدم قبلا این جایزه به کسینجر هم داده شده کلا مشکلم حل شد چون متوجه شدم قبلا به همهی موارد فوق ریده شده است.
– جایتان خالی نشسته بودم توی (گلاب به رویتان) توی دستشویی. میدانید که خیلی لذت دارد٬ آدم قشنگ مینشیند٬ جاهای حساس بدنش هوا میخورد و کمی هم بی دغدغه به مسایل معمولی و مزخرف زندگی فکر میکند یا اینکه به سادگی اصلا به هیچ چیز فکر نمیکند. در این حال و هوای روحانی بودم و از همجواری با آقا لذت میبردم که در کابین بغلی شخصی وارد شد و این آرامش ما را به هم زد. اما به این اکتفا نکرد. از کفشهایش معلوم بود که سر پا ایستاده و میشاشد. از این آدمها متنفرم. کثافت کاری میکنند و دودش توی چشم دیگران میرود. سریع بلند شدم که همزمان با او بروم بیرون و چهرهی کسی را که قرار است از او متنفر باشم دیده باشم. استادم بود. لعنت به این روزگار.
اکتبر 10, 2009 در 12:50 ب.ظ. |
Dar morede ostadet negaran nabash
bahamun manteghi ke gofti nobel ro ghablan be kisinger dadan va kolan dalili voijud nadareh ke alan as in nobele jadid narahat bud, mituni as inke oon adam ostadet bud asudegie khial peyda koni ke ghabl as inkeh sarpaa beshashe be jaei ke tobadan mishini kolan be daneshju hash (tebghe ghazieie ostad va dasneshju) kolan rideh, shash ro vel kon.